جوابیه رائفی پور
شرایط الهی ظهور قسمت اول
شرایط الهی ظهور
اشاره
برای ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف شرایطی باید حاصل شود که تحقق برخی از آن ها از جانب خدا و برخی دیگر از جانب انسان هاست. از شرایط انسانی ظهور در آینده سخن خواهیم گفت، اما برخی از مهم ترین شرایط الهی ظهور عبارتند از:
1. ارادۀ پروردگار
از آموزه های اصیل قرآنی آن است که تمام حوادث جهان به اذن و ارادۀ خداوند به وجود می آید و اگر او نخواهد، هیچ چیزی حادث نخواهد شد. این همان چیزی است که از آن به توحید افعالی یاد می شود. در حقیقت خواست انسان، نه مستقل از خواست خداوند است و نه برتر از آن، بلکه آنچه انسان می خواهد، اگر مورد خواست خداوند نیز قرار گیرد، محقق
ص: 47
می شود. قرآن کریم می فرماید: ((وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ))؛(1) و شما نمی خواهید جز آنچه خداوند، پروردگار جهانیان بخواهد.
چون خداوند، ربّ العالمین است و بر همۀ امور تسلط دارد، پس خواست انسان نیز مشروط به خواست اوست؛ مثل این که در ماشین های تعلیم رانندگی، دو دستگاه گاز و ترمز وجود دارد؛ یکی زیر پای کارآموز و دیگری زیر پای مربّی. در این ماشین، کارآموز می تواند از گاز و ترمز سمت خود استفاده کند، ولی به شرط آن که مربّی هم بخواهد. یا نظیر چک های دوامضایی که هریک از دو صاحب امضا می تواند امضا کند، اما اثر و پرداخت چک زمانی است که دیگری نیز آن را امضا کرده باشد.
در وقوع ظهور حضرت ولی ّعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز همین طور است و اگر ما از شرایط ظهور صحبت می کنیم، بدان معنا نیست که ارادۀ مستقلی داریم و در صورت فراهم شدن شرایط، خداوند مجبور است که ظهور را محقق کند، بلکه به این معناست که خواست مردمی در تعلق ارادۀ خدا به ظهور مؤثر است و البته اصل تحقق ظهور به اذن و مشیت پروردگار خواهد بود.
در میان آیات مهدویِ بیان کنندۀ شرایط الهی ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز مواردی یافت می شود که به این مطلب اشاره دارد. یکی از این آیات، آیۀ نهم از سورۀ مبارکه «صف» است؛ آن جا که می فرماید:
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون))؛ او کسی است که پیامبرش را همراه با هدایت و دین حق (به سوی مردم) فرستاد تا آن را بر همه ادیان غالب سازد، گرچه مشرکان آن را خوش نداشته باشند.
در روایات متواتر می خوانیم که پیروزی اسلام بر دیگر ادیان آسمانی، در زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تحقق خواهد یافت. حضرت علی علیه السلام فرمود:
به خداوندی که جانم در دست اوست، هیچ شهر و روستایی باقی نمی ماند، مگر آن که هر صبح و شام صدای اذان و شهادتین در آن شنیده خواهد شد.(1)
تاریخ اسلام، تحقق این آیه را به اثبات رسانده است، زیرا با این که دشمن از طریقِ استهزا و اذیت و شکنجه، محاصرۀ اقتصادی و اجتماعی، تحمیل جنگ ها، توطئه های داخلی منافقان، ایجاد تفرقه میان مسلمانان، به راه انداختن جنگ های صلیبی، ترویج فحشا و منکرات، استعمار نظامی و سیاسی لحظه ای کوتاهی نکرده، ولی اسلام روز به روز توسعه پیدا کرده است. نکته ای که در این آیه وجود دارد، همان اصیل بودن ارادۀ الهی است که با عبارت: «هُوَ الَّذِی»؛ او کسی است که… بر این که اصل تحقق حاکمیت دین حق، متوقف بر ارادۀ حضرت حق است، تصریح دارد.
ای ایران ای مهد عاشقان
ای ایران ای مهد عاشقان
سرزمین صاحب الزمان
خاکت مجنون خیز مادر است
حاصلخیز از عشق حیدر است
ای پرچم سه رنگ تو علم شد از خمین
تا رسد به بانگ اِنَّ جَدی الحسین
آقا بیا، آقا بیا
ای یوسف زهرا بیا
مهدی بیا
ای آخرین یادگار علی
ایستادهایم در رکاب ولی
قلب ایران مشهد الرضاست
عشقش رمز اتّحاد ماست
هر کس با مهرش به سر کند
تیغش بر دشمن اثر کند
تا قیم وطن ابالحسن امام رضاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
آقا بیا آقا بیا
ای یوسف زهرا بیا
مهدی بیا
ای آخرین یادگار علی
ایستادهایم در رکاب ولی
بر خیزند از خاک کشورم
شیران مدافع حرم
اربعین حرم قرار ماست
یعنی قدس راهش ز کربلاست
از عزم زائران میلیونی اربعین
شد زمینهی ظهور منجی زمین
آقا بیا آقا بیا
ای یوسف زهرا بیا
مهدی بیا
ای آخرین یادگار علی
ایستادهایم در رکاب ولی
تراشیدن ریش به بهانه تمسخر
💢 تراشیدن ریش به بهانه تمسخر، دامادی و …
💠 سوال:
آیا انسان می تواند به دلایلی مثل تمسخر دیگران یا غیره، ریشش را بتراشد؟
✍🏻 پاسخ:
همه مراجع: گذاشتن ریش برای مسلمانی که به دینش اهمیت می دهد، باعث سرشکستگی نیست و حکم خدا به واسطه مسخره کردن مردم یا فضای حاکم بر جلسه تغییر نمی کند، مگر اینکه باعث حرج شود و تحمل آن غیر ممکن باشد. پس دلایلی مثل اولِ تکلیف بودن، تمسخر دیگران، شب اول دامادی و … مجوز تراشیدن ریش نیست.
——————-
💢 توضیح المسائل (محشی - امام خمینی و دیگر مراجع)، ج 2، ص 835؛
📚 #احکام_دین 👇
فدک قسمت دوم..
محاکمه تاریخی، می فرماید اولاً بر اساس چه سندی می گویید پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود از من ارثی باقی نمی ماند؟! ابوبکر گفت من خودم از او شنیدم. فاطمه زهرا علیها السلام فرمود پس طبق این حرف که تو می گویی، یا باید بگویی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دروغ گفته است و یا تو دروغ می گویی و یا قرآن! حضرت از قرآن دلیل می آورند که هر پیامبری ارثی برای بازماندگان خود گذارده و هیچ کجا هم نگفته که آخرین پیامبر از این قاعده استثناء است، چون قرآن که کتاب جامعی است اگر استثنایی وجود داشت حتماً متذکّر می شد؛ پس ای ابابکر! بر اساس حرف تو که می گویی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین گفته است، لازم می آید که آن حضرت خلاف قرآن سخنی گفته باشد، که این تهمت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و یا این که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سخن حق را گفته، ولی قرآن ناحق گفته است، که این هم تهمت به قرآن است. در حالی که هیچ کدام از این دوحالت ممکن نیست؛ پس یک حالت بیشتر نمی ماند و آن این که تو بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دروغ بسته ای. به جملات حضرت عنایت بفرمایید
«وَ اَنْتُمْ - اَلْآنَ- تَزْعَمُونَ اَنْ لا اِرْثَ لَنا» یعنی شما در حال حاضر می پندارید که برای ما ارثی نیست.
212 - «اَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّهِ یَبْغُونَ؟» آیا به احکام زمان جاهلیت برگشت نموده اید؟ و آنچه را در زمان جاهلیت حاکم بود، مبنی بر این که دختران ارث نمی برند، در دین خدا جاری می کنید؟
213 - «وَ مَنْ اَحْسَنُ ِمنَ اللهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُون، اَفَلا تَعْلَمُون»(1)؛ برای اهل ایمان و یقین چه حکمی بالاتر و پسندیده تر از حکم خداست، آیا این را نمی دانید؟
214 - «بَلَی تَجَلّی لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضّاحِیَهِ اَنّی اِبْنَتُهُ» آری! برای شما مانند آفتاب روشن است که من دختر اویم.
215 - «اَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَاُغْلَبُ عَلی اِرْثی؟» ای مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث مرا از من بگیرند؟ آیا شما راضی به این حق کشی شده اید؟ ابابکر می گوید من فدک را برای خودم برنداشتم و به مسلمانان داده ام؛ پس بدانید حقّ من پیش همه شماست و همه شما در این حق کشی شریک هستید و سپس رو به ابابکر کردند و فرمودند:
216و 217 - «یَابْنَ اَبی قُحافَه! اَفی کِتابِ اللهِ اَنْ تَرِثَ اَباکَ وَ لااِرْثَ اَبی؟» یعنی ای پسر ابی قحافه! آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ تو بر اساس کتاب خدا به چنین نتیجه ای رسیدی که عمل کردی؟
218- «لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً» چه امر تازه و زشتی آورده ای، یک حرف نوظهور خلاف دین خدا و غیرقابل پذیرش را پیش کشیده ای.
219- «اَفَعَلی عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتابَ اللهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُم؟» یعنی آیا به عمد و دانسته، کتاب خدا را ترک کرده و آن را پشت سر می اندازید؟ آیا می دانید با این کارتان کتاب خدا را رها کرده اید؟ و یا نمی دانید؟! اگر نمی دانید که کار شما پشت کردن به کتاب خداست، من برای شما روشن می کنم. از این جا به بعد حضرت شروع می کنند دلایل قرآنی حرفشان را گوشزد کنند، می فرمایند:
220و 221 - «اِذْ یَقُولُ: وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ»(1)؛ یعنی آنگاه که قرآن می فرماید و سلیمان از داود ارث برد. حال سؤال می شود چه چیز از داود را ارث برد؟ آیا بدن داود را ارث برد؟ این که نمی شود، آیا نبوّتش را ارث برد؟ نبوّت که ارثی نیست، پیامبری و نبوت را خدا انتخاب می کند، آیا جز این است که طبق این آیه، یعنی سلیمان از مال و زندگی پدرش ارث برد؟ باز حضرت نمونه دیگری از قرآن می آورند و می فرمایند:
222 - «وَ قالَ- فیما اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ زَکَریّا» و باز در آیه دیگر آنجا که خبر زکریّا را بازگو می کند و می گوید.
223 - «إذْ قالَ فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوب»(2)؛ آن وقتی که زکریّا گفت: پروردگارا مرا فرزندی عنایت فرما تا از من وآل یعقوب ارث ببرد. و باز فاطمه زهرا علیها السلام به آیه 75سوره انفال استناد می کنند و می فرمایند:
224و 225 - «وَ قالَ وَ اُولُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللهِ» و خداوند فرمود ارحام بعضی بر بعضی در بردن ارث مقدّم اند، بنابراین من که فرزند پیامبرم، در ارث بردن از او نسبت به دیگران مقدّم هستم.
226و 227- «وَ قالَ یُوصیکُمُ اللهُ فی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ»(1)؛ و خداوند نیز فرمود خدای تعالی به شما درباره اولاد وصیّت می فرماید که بهره پسر دو برابر بهره دختر است. آیا در این آیه فرزندان پیامبر را استثناء کرده که بر فرضِ حرف شما که فدک ارثی است که پیامبر صلی الله علیه و آله باقی گذارده، باید من که فرزند پیامبرم از آن محروم شوم؟
و حضرت در ادامه استدلالشان، آیه 180سوره بقره را مطرح می فرمایند که می فرماید:
228و229 - «وَ قالَ اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْاَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقینِ» و خدا فرمود هنگامی که مرگ یکی از شما فرارسد و مالی باقی گذاشته اید، بر شماست که برای والدین و نزدیکان وصیّت کنید، که این حکمی است حق برای متّقین؛ پس هرکس متّقی است باید تکلیف مال خود را برای والدین و نزدیکان خود مشخص کند و حق افراد متّقی است که مالشان را برای والدین و فرزندان خود بگذارند، حالا آیا پیامبر صلی الله علیه و آله هم جزء متّقین هست یا نیست؟ پس آیا حقّ پیامبر صلی الله علیه و آله
بقیه در کتاب
: طاهرزاده، اصغر، 1330 -
عنوان و نام پدیدآور : بصیرت فاطمه زهرا علیه السلام در ریشه یابی آفات حذف حاکمیت دینی از مدیریت جهان: شرح خطبه حضرت فاطمه علیها السلام در مسجد مدینه و شرح خطبه حضرت فاطمه علیها السلام با زنان مهاجر و انصار/ اصغر طاهرزاده.
مشخصات نشر : اصفهان : لب المیزان ، 1388.
مشخصات ظاهری : 442ص.