فدک قسمت دوم..
محاکمه تاریخی، می فرماید اولاً بر اساس چه سندی می گویید پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود از من ارثی باقی نمی ماند؟! ابوبکر گفت من خودم از او شنیدم. فاطمه زهرا علیها السلام فرمود پس طبق این حرف که تو می گویی، یا باید بگویی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دروغ گفته است و یا تو دروغ می گویی و یا قرآن! حضرت از قرآن دلیل می آورند که هر پیامبری ارثی برای بازماندگان خود گذارده و هیچ کجا هم نگفته که آخرین پیامبر از این قاعده استثناء است، چون قرآن که کتاب جامعی است اگر استثنایی وجود داشت حتماً متذکّر می شد؛ پس ای ابابکر! بر اساس حرف تو که می گویی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین گفته است، لازم می آید که آن حضرت خلاف قرآن سخنی گفته باشد، که این تهمت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و یا این که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سخن حق را گفته، ولی قرآن ناحق گفته است، که این هم تهمت به قرآن است. در حالی که هیچ کدام از این دوحالت ممکن نیست؛ پس یک حالت بیشتر نمی ماند و آن این که تو بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دروغ بسته ای. به جملات حضرت عنایت بفرمایید
«وَ اَنْتُمْ - اَلْآنَ- تَزْعَمُونَ اَنْ لا اِرْثَ لَنا» یعنی شما در حال حاضر می پندارید که برای ما ارثی نیست.
212 - «اَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّهِ یَبْغُونَ؟» آیا به احکام زمان جاهلیت برگشت نموده اید؟ و آنچه را در زمان جاهلیت حاکم بود، مبنی بر این که دختران ارث نمی برند، در دین خدا جاری می کنید؟
213 - «وَ مَنْ اَحْسَنُ ِمنَ اللهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُون، اَفَلا تَعْلَمُون»(1)؛ برای اهل ایمان و یقین چه حکمی بالاتر و پسندیده تر از حکم خداست، آیا این را نمی دانید؟
214 - «بَلَی تَجَلّی لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضّاحِیَهِ اَنّی اِبْنَتُهُ» آری! برای شما مانند آفتاب روشن است که من دختر اویم.
215 - «اَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَاُغْلَبُ عَلی اِرْثی؟» ای مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث مرا از من بگیرند؟ آیا شما راضی به این حق کشی شده اید؟ ابابکر می گوید من فدک را برای خودم برنداشتم و به مسلمانان داده ام؛ پس بدانید حقّ من پیش همه شماست و همه شما در این حق کشی شریک هستید و سپس رو به ابابکر کردند و فرمودند:
216و 217 - «یَابْنَ اَبی قُحافَه! اَفی کِتابِ اللهِ اَنْ تَرِثَ اَباکَ وَ لااِرْثَ اَبی؟» یعنی ای پسر ابی قحافه! آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ تو بر اساس کتاب خدا به چنین نتیجه ای رسیدی که عمل کردی؟
218- «لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً» چه امر تازه و زشتی آورده ای، یک حرف نوظهور خلاف دین خدا و غیرقابل پذیرش را پیش کشیده ای.
219- «اَفَعَلی عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتابَ اللهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُم؟» یعنی آیا به عمد و دانسته، کتاب خدا را ترک کرده و آن را پشت سر می اندازید؟ آیا می دانید با این کارتان کتاب خدا را رها کرده اید؟ و یا نمی دانید؟! اگر نمی دانید که کار شما پشت کردن به کتاب خداست، من برای شما روشن می کنم. از این جا به بعد حضرت شروع می کنند دلایل قرآنی حرفشان را گوشزد کنند، می فرمایند:
220و 221 - «اِذْ یَقُولُ: وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ»(1)؛ یعنی آنگاه که قرآن می فرماید و سلیمان از داود ارث برد. حال سؤال می شود چه چیز از داود را ارث برد؟ آیا بدن داود را ارث برد؟ این که نمی شود، آیا نبوّتش را ارث برد؟ نبوّت که ارثی نیست، پیامبری و نبوت را خدا انتخاب می کند، آیا جز این است که طبق این آیه، یعنی سلیمان از مال و زندگی پدرش ارث برد؟ باز حضرت نمونه دیگری از قرآن می آورند و می فرمایند:
222 - «وَ قالَ- فیما اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ زَکَریّا» و باز در آیه دیگر آنجا که خبر زکریّا را بازگو می کند و می گوید.
223 - «إذْ قالَ فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوب»(2)؛ آن وقتی که زکریّا گفت: پروردگارا مرا فرزندی عنایت فرما تا از من وآل یعقوب ارث ببرد. و باز فاطمه زهرا علیها السلام به آیه 75سوره انفال استناد می کنند و می فرمایند:
224و 225 - «وَ قالَ وَ اُولُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللهِ» و خداوند فرمود ارحام بعضی بر بعضی در بردن ارث مقدّم اند، بنابراین من که فرزند پیامبرم، در ارث بردن از او نسبت به دیگران مقدّم هستم.
226و 227- «وَ قالَ یُوصیکُمُ اللهُ فی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ»(1)؛ و خداوند نیز فرمود خدای تعالی به شما درباره اولاد وصیّت می فرماید که بهره پسر دو برابر بهره دختر است. آیا در این آیه فرزندان پیامبر را استثناء کرده که بر فرضِ حرف شما که فدک ارثی است که پیامبر صلی الله علیه و آله باقی گذارده، باید من که فرزند پیامبرم از آن محروم شوم؟
و حضرت در ادامه استدلالشان، آیه 180سوره بقره را مطرح می فرمایند که می فرماید:
228و229 - «وَ قالَ اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْاَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقینِ» و خدا فرمود هنگامی که مرگ یکی از شما فرارسد و مالی باقی گذاشته اید، بر شماست که برای والدین و نزدیکان وصیّت کنید، که این حکمی است حق برای متّقین؛ پس هرکس متّقی است باید تکلیف مال خود را برای والدین و نزدیکان خود مشخص کند و حق افراد متّقی است که مالشان را برای والدین و فرزندان خود بگذارند، حالا آیا پیامبر صلی الله علیه و آله هم جزء متّقین هست یا نیست؟ پس آیا حقّ پیامبر صلی الله علیه و آله
بقیه در کتاب
: طاهرزاده، اصغر، 1330 -
عنوان و نام پدیدآور : بصیرت فاطمه زهرا علیه السلام در ریشه یابی آفات حذف حاکمیت دینی از مدیریت جهان: شرح خطبه حضرت فاطمه علیها السلام در مسجد مدینه و شرح خطبه حضرت فاطمه علیها السلام با زنان مهاجر و انصار/ اصغر طاهرزاده.
مشخصات نشر : اصفهان : لب المیزان ، 1388.
مشخصات ظاهری : 442ص.
فدک
جایگاه فدک در خطبه فاطمه زهرا علیها السلام
بعد از این که فاطمه زهرا علیها السلام خطر حذف حاکمیت امام معصوم را خوب روشن نمود و جایگاه حاکمیت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله را خوب به جامعه آن زمان و به تاریخ نشان داد، حالا با طرح یک موضوع ساده، یک ضعف بزرگ را برای آن ها ثابت می نماید. حضرت می خواهد با پیش کشیدن جریان فدک به همه اهل قرآن - اعم از سنی و شیعه - نشان دهد کسانی جای خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله تکیه زده اند که از ساده ترین مسائل اسلام و قرآن بی اطلاعند، و چیزی را به اسلام و به پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت می دهند که با این کار جهل خود را نسبت به قرآن اثبات کرده اند. این جاست که از عزیزان خواهشمندم دقّت کنید که جایگاه بحث فدک در خطبه فاطمه زهرا علیها السلام کجاست. جریان حاکم به هر دلیلی نمی خواست فدک در دست فاطمه زهرا و فرزندان آن حضرت علیهم السلام باشد، چون حدّاقلش این بود که درآمدی در اختیار آن ها قرار می گرفت که ممکن بود در تبلیغ اسلام مؤثر باشد و حاکمان تحمّل همین را هم نداشتند، در حالی که نه با داشتن فدک امکان انقلاب در مقابل حاکمان بود و نه فدک قدرتی بود در مقابل خلیفه ای که بیت المال مسلمین را در اختیار داشت، ولی همین که بر سر کار آمدند، فدک را از دست فاطمه زهرا علیها السلام گرفتند و کارگران آن حضرت را هم از آن زمین بیرون کردند، به بهانه آن که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
خودشان ارث باقی نگذاشتند، و وقتی جواب شنیدند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمان خودشان آن را به فاطمه زهرا علیها السلام بخشیده اند، این سخن را نشنیده گرفتند و باز حرف خودشان را تکرار کردند، با این که طبق گزارش تاریخ، کارگران فاطمه زهرا علیها السلام روی آن زمین کار می کردند؛ پس اگر مالِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود، چرا کارگران فاطمه زهرا علیها السلام روی آن کار می کردند و مورخین اهل سنّت هم می نویسند که کارگران فاطمه علیها السلام را خلیفه از آن زمین اخراج کرد.
گفتند فدک مال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده و چون پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده: من ارثی از خود باقی نمی گذارم؛ پس نمی شود فدک به عنوان ارث به اولاد او برسد