دیگر آن خندهی زیبا به لب مولا نیست / همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست قطرهی اشک علی تا به ته چاه رسید / چاه فهمید که کسی همچو علی تنها نیست شهادت حضرت فاطمه(س) تسلیت باد
چکیده مقاله تربیت جنسی از دیدگاه قرآن و روایات
چکیده :
از نگاه علم و دین، کودک جز در حالت های غیر طبیعی و استثنایی، فعالیت و رفتار جنسی بالفعل ندارد. با این حال، اسلام برای پیشگیری از پیدایش رفتار نابهنگام جنسی در کودکان و نیز درمان این رفتار در آنان، پیش بینی هایی کرده است. تمهیدات اسلام برای تعدیل غریزه جنسی و رفتار درست جنسی، به هیچ روی با دیگر جنبه های رشد در کودک ناسازگار نیست و حتی عامل تسهیل رشد کودک نیز می باشد.
بسیار تأسف بار است که پدران و مادران و مربیان مسلمان، مقوله بسیار با اهمیت تربیت جنسی را فرو نهند، حال آنکه اسلام، تربیت جنسی را برای ساماندهی رشد رفتار جنسی در کودکان، لازم شمرده است. البته از نظر اسلام تربیت جنسی، باید به وسیله والدین به کودکان آموزش داده شود و پدران و مادران نیز خود اصول و قواعد رفتار درست جنسی را بشناسند و رعایت کنند.
مربیان مسلمان باید به ضرورت و اهمیت ماهیت رفتار جنسی، بمثابه جزیی اساسی از برنامه عمومی تربیت اسلامی پی ببرند. تربیت پژوهان مسلمان هم باید بکوشند تا هنجارها و اصول رفتار جنسی از دیدگاه اسلام را تبیین نمایند.
واژگان کلیدی:
- تربیت : به معنی پروراندن ، پروردن و آموختن ، روش رفتاری و گفتاری دادن به غیر به طوری که این روش ، ملکه ذهن او شود.
- جنس : صنف ، دسته ، کالا ، در منطق هر آنچه که انواع زیادی دارد مانند حیوان ، که شامل انسان و دیگر جانوران می شود.
- عوامل : جمع عامل ، عامله ، گاوهای کاری و شتر بازی و در اصطلاح نحو کلماتی که سبب وجود اجرای معین در ملکه ی دیگر شدند[1].
عامل کسی است که با دست کار کند. کسی که متصدی کارهای دیگر شود. ضابط ، مأمور دولت دیوانی ، والی حاکم ، عمال[2].
- درمان : چاره ، درمان ، دوا ، شفا ، علاج ، مدارا ،معالجه
- هنجار : رفتار ، روال ، سبک ، شیوه ،سیاق ، ضابطه ، قاعده ، قانون ، معیار ، راه ، طریق
- راهکار : ملکه ای ترکیبی است از راه + کار و این واژه به مفهوم راه حل ، پساخ ، جواب ، شیوه نامه و روش حل مسائل است .
پژوهشگر : ثریا رستمی
سال تحصیلی 97-96
علائم ظهور امام زمان(عج)
علائم ظهور امام زمان(عج)
ظهور حضرت حجت(عج) از اموري است كه در اسلام نسبت به آنها به شدت تأكيد شده و در حتميت آن ذره اي شك و شبهه وجود ندارد. پيش از اين گفتيم كه در آياتي نظير آية 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است كه فرمانرواي زمين گردند و بر آن سيطره يابند.
صحبت كردن از حضرت مهدي(ع) و نشانه هاي ظهور ايشان در واقع صحبت كردن از حوادثي است كه بناست در آينده اتفاق بيفتد و لذا بجاست كه از خود بپرسيم: اگر در مورد احاديث نقل شده در اين زمينه بررسي اسناد صورت گرفت و مطمئن شديم كه آنها از معصوم(ع) صادر شده است، آيا مي توان مطمئن بود كه حتماً همة آن حوادث آن گونه كه در روايات شريف ما آمده اند وقوع يابند؟ پاسخ به اين پرسش در كتب عقيدتي و فلسفي تحت عنوان «بداء» داده مي شود كه طي اين بخش از مطالب به آن مي پردازيم.
«بداء» در لغت به معناي ظهور و روشن شدن پس از مخفي بودن چيزي است و اصطلاحاً به روشن شدن چيزي پس از مخفي بودن از مردم اطلاق مي شود؛ بدين معنا كه خداوند متعال بنا بر مصلحتي، مسئله اي را از زبان پيامبر يا ولي اي از اولياي خويش به گونه اي تبيين مي كند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غير آن را به مردم نشان مي دهد. در قرآن آمده است:
خداوند هر چه را بخواهد محو يا اثبات مي كند در حالي كه ام الكتاب نزد اوست و خود مي داند عاقبت هر چيزي چيست.1
و در آيه اي ديگر: و بدالهم سيّئات ما كسبوا.2
بدي هايي را خود كسب كرده بودند و براي آنها مخفي بود برايشان نمايان شد.
يا: ثمّ بدالهم من بعد ما رأؤا الآيات.3
پس از آنكه نشانه ها را ديدند حقيقت امر بر آنها روشن شد.
اين ظهور پس از خفا، تنها براي انسان رخ مي دهد و در مورد
خداوند متعال ابداً صدق نمي كند وگرنه لازمه اش اين است كه خداوند نسبت به آن موضوع جهل داشته باشد كه اين امر محالي است. خداوند، چنانكه قرآن كريم مي فرمايد به همه چيز آگاه و داناست 4 و نسبت به همه چيز در همة زمان ها و مكان ها چه حاضر باشند و چه غايب، چه موجود باشند و چه فاني و چه در آينده به وجود بيايند، علم حضوري دارد. قرآن كريم در اين زمينه مي فرمايد:
هيچ چيزي در آسمان و زمين از نظر خداوند متعال مخفي نمي شود.5
از همين روست كه مسئلة بداء و ظاهر كردن آن امر مخفي به خداوند نسبت داده مي شود:
و بدالهم من الله مالم يكونوا يحتسبون.6
خداوند آنچه را گمان نمي كردند، براي آنها ظاهر كرد.
براساس آية:خداوند چيزي را كه از آنِ مردمي است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند.7
و با استفاده از ديگر آيات و روايات مي توان چنين برداشت كرد كه برخي اعمال حسنه نظير: صدقه، احسان به ديگران، صلة رحم، نيكي به پدر و مادر، استغفار و توبه، شكر نعمت و اداي حقّ آن و… سرنوشت شخص را تغيير داده و رزق و عمر و بركت زندگي اش را افزايش مي دهد، همان طور كه اعمال بد و ناشايست اثر عكس آن را بر زندگي شخص مي گذارد.
پيش از شرح اين عبارت كه بداء در حقيقت ظاهر شدن چيزي است كه از ناحية خداوند متعال براي مردم مخفي و براي خودش مشخص بود، لازم است يادآور شويم كه خداوند متعال بنا بر آيات قرآن دو لوح دارد:
الف) لوح محفوظ
لوحي كه آنچه در آن نوشته مي شود؛ پاك نشده و مقدّرات آن تغيير نمي يابند؛ چون مطابق با علم الهي است:
بَل هُوَ قُرآنٌ مَجيدٌ في لَوحٍ مَحفوظٍ.8
بلكه آن قرآن مجيدي است كه در لوح محفوظ ثبت گرديده است.
ب) لوح محو و اثبات
بنا بر شرايط و سنني از سنت هاي الهي، سرنوشت شخص يا جرياني به شكلي خاص مي شود، با از بين رفتن آن سنت ها يا مطرح شدن سنت هاي جديد سرنوشت آن شخص يا آن جريان تحت الشعاع سنت هاي جديد قرار مي گيرد. به عنوان مثال بناست كه شخص در سن 20 سالگي فوت كند امّا به واسطة صلة رحم يا صدقه اي كه مي دهد، 30 سال به عمرش اضافه مي شود و تا 50 سالگي زنده مي ماند يا به عكس، آن شخص بناست 50 سال عمر كند به واسطة گناه كبيره اي خاص، 30 سال از عمرش كاسته مي شود در همان 20 سالگي مي ميرد. كه البته خداوند متعال از اوّل مي دانست كه بناست اوّلي 50 سال و دومي 20 سال عمر كند ولي براي روشن شدن اين سنت هاي الهي مطلب به اين شكل از زبان پيامبران يا اولياي الهي(ع) بيان مي شود.
در قرآن كريم هم آمده است:
يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده امّ الكتاب.9
يا اين آيه:
آنگاه مدتي را [براي شما عمر] مقرّر داشت و اجل حتمي نزد اوست.10
با توجه به اين دو لوح و مطالبي كه تا به حال به آنها پرداختيم، اين پرسش به ذهن مي رسد كه:
آيا ظهور حضرت مهدي(ع) و نشانه هايي كه براي آن بيان شده است، در لوح محفوظ اند يا محو و اثبات. به عبارت ديگر آيا ممكن است اصلاً مسئله اي به نام ظهور ايشان تا آخر عمر بشريت و هستي اتفاق نيفتد يا ظهور بدون تحقّق نشانه ها رخ دهد يا همة نشانه ها بايد رخ دهند؟
در پاسخ به اين پرسش بايد نشانه هاي ظهور را به دو دسته تقسيم كنيم:
1. امور و علايم مشروط
2. امور و علايم حتمي.
آنگونه كه امام باقر(ع) امور را به موقوفه و حتميه11 و امام صادق(ع) به حتمي12 و غير حتمي تقسيم كرده اند.
مسئله بداء هم در چهار زمينه با موضوع ظهور حضرت مهدي(ع) ارتباط مي يابد:
1. نشانه هاي مشروط و غير حتمي ظهور
جز نشانه هايي كه صراحتاً در احاديث به حتمي بودن آنها اشاره شده است، بقية نشانه هاي ظهور همگي از امور موقوفه به شمار مي روند، چنانكه بزرگاني مانند شيخ مفيد، شيخ صدوق و شيخ طوسي بدان تصريح كرده اند. بدين معنا كه به جز نشانه هاي حتمي ظهور بقية آنها بنا بر مشيت و ارادة الهي ممكن است دچار تغيير و تبديل، تقدّم يا تأخّر شوند. به عبارت ديگر آنها از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب مي آيند و ممكن است با تغيير و تبديل در شرايط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها به گونة ديگري پديد آيند يا اصلاً رخ ندهند. البته بسياري از رويدادهايي كه در احاديث ما به آنها اشاره شده است تا كنون اتفاق افتاده اند و دچار بداء در اصل تحقّق خويش نشده اند.
مثلاً اگر در حديث به نزول بلايي (مشروط) اشاره شده باشد به واسطة توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممكن است در نزول آن تأخير رخ دهد يا اصلاً چنين بلايي به جهت عظمت عمل صالح ايشان نازل نشود يا اينكه با برخي اعمال صالح يا ناصالح ظهور حضرت را دچار تعجيل يا تأخير كنند.
شايد بتوان علت بيان چنين اخباري را اين دانست كه اگر مسئله به اين شكل تبيين نمي شد، مؤمنان هم از احتمال حدوث آن حادثه باخبر نمي شدند و بدان مبتلا مي گشتند امّا پس از صدور حديث از ناحية معصوم(ع) و آگاه شدن مؤمنان و مسلمانان از آن، با دعا و توسل و استغفار از پديد آمدن چنان حادثة ناگواري ممانعت به عمل آورند يا سبب حدوث اتفاقي خوشايند شوند. البته فراموش نكنيم كه عكس اين مطلب هم كاملاً صادق است به اين معنا كه شخص معصوم(ع) با اعلام نزول بلا و علّت آن، حجت را بر مردم تمام مي كنند كه شما با وجود آنكه مي توانستيد، آن بلا را از خويش دفع نكرديد يا فلان خير را به سوي خويش جلب ننموديد و از همين روست كه روايت شده است:
خداوند متعال، به چيزي مثل بداء عبادت نشده است.13
2. علايم ظهور و امور حتمي
پنج مورد از نشانه هاي ظهور در بسياري از روايات كه از حدّ تواتر گذشته است؛ از جمله نشانه هاي حتمي ظهور برشمرده شده اند:
خروج سيّد خراساني و يماني، نداي آسماني مبني بر حقّانيت حضرت مهدي(ع)، شهادت نفس زكيّه و فرو رفتن سپاهيان سفياني در منطقة بيداء (بيابان بين مدينه و مكّه).14
اين نشانه هاي پنج گانه را احاديث از علايم حتمي شمرده و هيچ گونه احتمال بدايي در مورد تحقّق آنها نداده اند وگرنه خلاف حتمي بودن آنها مي شد. اين نشانه ها شديداً با مسئلة ظهور ارتباط داشته و همگي مقارن ظهور رخ خواهند داد ان شاءالله. بزرگواراني چون مرحوم آيت الله خويي در پاسخ به نويسندة كتاب سفياني و علامات ظهور15، علّامه سيّد جعفر مرتضي عاملي، در كتاب خويش و شيخ طوسي، در غيبت خويش16 نسبت به اين موضوع تصريح و اذعان كرده اند كه:
هر چند بنابر تغيير مصلحت ها با تغيير شروط اخباري كه به حوادث آينده مي پردازند، ممكن است دچار تغيير و تبديل شوند؛ جز آنكه روايت تصريح كرده باشد كه وقوع آن جريان حتمي است كه (با توجه به اعتماد ما به معصومين(ع)) ما هم يقين به حدوث آنها در آينده پيدا مي كنيم و قاطعانه مي گوييم در آينده چنين خواهد شد.17
اشكال اساسي كه به اين نظر گرفته مي شود؛ متكي به حديثي است كه نعماني در كتاب خويش آورده است كه: ابوهاشم داوود بن قاسم جعفري گفته است: نزد امام جواد(ع) بوديم و صحبت از حتمي بودن آمدن سفياني شد، از آن حضرت پرسيدم: آيا در مورد امور حتمي هم بداء رخ مي دهد؟ فرمودند: آري. گفتم: مي ترسم در مورد خود حضرت مهدي(ع) بداء رخ دهد. حضرت فرمودند:
ظهور حضرت مهدي(ع) وعدة الهي است و خداوند خلف وعده نمي كند.18
علّامه مجلسي، هم در بحارالانوار پس از نقل اين حديث اين
توضيح را اضافه كرده اند كه:
شايد محتوم، معاني مختلفي داشته باشد كه با توجه به اختلاف در تعاريف ممكن است در مورد برخي از آنها بداء رخ بدهد. مضاف بر اينكه شايد منظور از بداء در مورد خصوصيات آن حادثة محتوم و حتمي باشد و نه اصل تحقّق آن، كه مثلاً پيش از زوال حكومت بني عباس سفياني جنبش هاي خويش را آغاز مي كند.19
اين فرضيه چندان قابل قبول نيست؛ زيرا در صورت پذيرفتن آن، چه فرقي بين حتمي و غير حتمي خواهد بود؟ مضاف بر اينكه روايت مورد بحث ما از حيث سند، ضعيف است.20 در ضمن نمي توان از آن همه حديث و روايتي كه به شدت بر حتمي بودن اين پنج نشانه و امتناع احتمال رخ دادن بداء در آنها تأكيد مي كنند، چشم پوشي كرد و به احاديث انگشت شماري از اين دسته تمسك نمود؛ چون ممكن است در شرايط خاصي (به فرض قوت و اعتبار سندي آنها) معصوم(ع) مجبور شده باشند از روي تقيه، چنين سخني بگويند.
عبدالملك بن اعين گويد: به امام باقر(ع) در مورد حضرت مهدي(ع) گفتم: مي ترسم كه زود بيايند و سفياني نباشد. حضرت فرمودند:
والله نه. سفياني از حتمياتي است كه حتماً خواهد آمد.21
امور يا موقوفه اند يا حتميه كه سفياني از دستة حتمياتي است كه حتماً خواهد بود.22
يا امام صادق(ع) فرمودند:
از حتمياتي كه پيش از قيام حضرت مهدي(ع) خواهند بود اينهاست: شورش سفياني، فرو رفتن در بيداء، شهادت نفس زكيّه و منادي كه از آسمان ندا در دهد.23
حمران بن اعين از امام باقر(ع) راجع به آيه:
ثمّ قضي اجلاً و اجلٌ مسمّي عنده؛24
مي پرسد. حضرت مي فرمايند:
دو اجل وجود دارد: محتوم و موقوف.
- محتوم چيست؟
- جز آن نخواهد شد.
- و موقوف؟
- مشيت الهي در رابطة آن جاري مي شود.
- اميدوارم كه سفياني جزء موقوف ها باشد.
- والله كه نه و از محتومات است. 25
3. بداء و قيام حضرت مهدي(ع)
ظهور حضرت حجت(ع) از اموري است كه در اسلام نسبت به آنها به شدت تأكيد شده و در حتميت آن ذره اي شك و شبهه وجود ندارد. پيش از اين گفتيم كه در آياتي نظير آية 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است كه فرمانرواي زمين گردند و بر آن سيطره يابند كه چنين واقعه اي در تمام طول تاريخ تا كنون اتفاق نيفتاده است و از آنجا كه « ان الله لا يخلف المعياد»26 و خداوند در وعدة خويش تخلف نمي كند، در آينده اي دور يا نزديك حتماً چنين اتفاقي خواهد افتاد. ان شاء الله.
علاوه بر اينكه در موارد بسياري رسول مكرم اسلام(ص) و معصومين(ع) شديداً تأكيد نموده اند كه:
حتي اگر از عمر هستي بيش از يك روز باقي نمانده باشد، خداوند آن قدر اين روز را طولاني مي كند كه حضرت مهدي(ع) ظهور كرده و جهان را مملو از قسط و عدل گردانند.27
4. تعيين زمان ظهور حضرت مهدي(ع)
بسياري از روايات، ما را از توقيت (مشخص كردن زمان ظهور) يا تعيين محدودة زماني براي ظهور حضرت به شدت نهي كرده اند و شيعيان را امر كرده اند كه هر كه را چنين كرد تكذيب كنند و دروغ گو بشمارند؛ زيرا اين مطلب در زمرة اسرار الهي است و كسي آن را نمي داند؛ امام صادق(ع) به محمدبن مسلم فرمودند:
محمد! اگر كسي وقتي از جانب ما براي ظهور حضرت مهدي(ع) نقل كرد، از تكذيب كردن او نترس! چرا كه ما براي احدي تعيين وقت نمي كنيم.28
وقتي فضيل از امام باقر(ع) مي پرسد كه آيا اين مسئله وقت مشخص دارد؟ حضرت سه مرتبه مي فرمايند: «آنها كه وقت تعيين مي كنند دروغ مي گويند».29 يكي از ياران امام ششم(ع) به ايشان عرضه مي دارد: اين مسئله اي كه چشم انتظارش هستيم كي خواهد آمد؟ حضرت مي فرمايند:
اي مهزم! آنها كه وقت تعيين كنند دروغ مي گويند، آنها كه عجله كنند هلاك مي شوند و آنها كه تسليم امر خداوند باشند نجات مي يابند و به سوي ما باز مي گردند.30
آنگونه كه از احاديث برمي آيد، ظهور حضرت حجت(ص) از جمله اموري است كه خداوند متعال آن را از مردم پنهان نموده است و هر زمان كه خداوند تبارك و تعالي اراده كنند و شرايط و علل فراهم و مناسب باشد؛ زمين را از بركات وجودي آن امام همام(ع) بهره مند خواهند نمود.
البته نهي از تعيين وقت، شامل نشانه هاي حتمي ظهور نمي شود؛ چرا كه خود معصومين(ع) در اين موارد به فاصلة زماني ميان حدوث آن نشانة حتمي و ظهور حضرت اشاره كرده اند كه مثلاً از ابتداي شورش سفياني تا قيام حضرت بيش از 9 ماه طول نخواهد كشيد يا مثلاً 15 روز پس از شهادت نفس زكيّه حضرت در مكه ظهور مي كنند. وليكن ديگر نشانه ها حداكثر به اين اشاره مي كنند كه ظهور آن وجود مقدس نزديك شده است و نه بيش از اين. چنانكه ديديم برخي از نشانه هاي ظهور قرن هاست كه اتفاق افتاده اند و گذشته اند و هنوز ظهور رخ نداده است. كه البته به جهت ايجاد اميد در دل شيعيان مبني بر نزديك شدن ظهور معصوم(ع) از آن به عنوان نشانة قيام حضرت صاحب(ع) ياد كرده اند.
ضمناً اگر بنا بود زمان ظهور مشخص شود و همگان بدانند كه ايشان بناست چه زماني قيام جهاني خويش را آغاز كنند؛ ستمگران و ظالمان تمام عِدّه و عُدّه خويش را براي آن روز مهيا و آماده مي كردند ـ كه به خيال خام و واهي خود ـ آن نور الهي را خاموش كنند و نگذارند عدالت را در جهان گسترش دهند و مؤمنان و مستضعفاني هم كه قرن ها با حدوث اين حادثة عظيم و بزرگ فاصله داشتند مبتلا به يأس و كسالت و خمودي مي شدند حال آنكه قرن هاست بسياري در انتظار آن يار غايب از نظر، ديده ها را خون بار كرده و هر صبح و شام دست دعا به تعجيل در فرج ايشان برداشته اند و اميد دارند كه در زمرة ياران و ياوران ايشان باشند. مشخص نبودن زمان ظهور خواب از چشم هاي ستمگران ربوده و هر صبح و شام از اين هراسناكند كه شايد آن عزيز مقتدر امروز ظهور كند و پايه هاي حكومت شيطاني شان را درهم شكند.
به اميد آنكه آن روز را ببينيم و از ياوران حضرتش باشيم. ان شاءالله.
—————————————————————————————-
پي نوشت ها :
1. سورة رعد(13)، آية 39.
2 . سورة زمر(39)، آية 48.
3 . سورة يوسف(12)، آية 35.
4 . سورة نساء (4)، آية 35.
5 . سورة آل عمران (3)، آية 5.
6 . سورة زمر(39)، آية 48.
7 . سورة رعد(13)، آية 11.
8 . سورة بروج(85)، آيات 21 و 22.
9 . سورة رعد(13)، آية 39.
10. سورة انعام(6)، آية 2.
11. نعماني، محمد بن ابراهيم، الغيبة، ص204؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج52، ص249.
12. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص202.
13. كليني، اصول كافي، ج 1، باب البدأ، ح 1 و صدوق، محمد بن علي بن حسين، التوحيد، باب 54، ح 2.
14. صدوق، محمد بن علي بن حسين، كمال الدين، ج2، ص650، طوسي، محمد بن حسن، الغيبة ص267، نعماني، همان، صص169 و 172؛ مجلسي، محمد باقر، همان؛ ج52، ص204، طبرسي، فضل بن حسن، اعلام الوري، ص426؛صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر، صص439 و 455.
15. فقيه، محمد، السفياني و علامات الظهور، ص102.
16. عاملي، جعفر مرتضي، دراسته في علامات الظهور، ص60.
17. طوسي، محمد بن حسن، همان، ص265.
18. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص205، مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص250.
19. مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص251.
20. رك: فقيه، محمد، همان، ص102.
21. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص203؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
22. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص204؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
23. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص176، صافي گلپايگاني، لطف الله، همان، ص455.
24. سورة انعام، آية 2.
25. مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
26. سورة آل عمران(3)، آية 9.
27. رك: شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص340، طبرسي، فضل بن حسن، همان، ص401، مجلسي، محمد باقر، همان، ج51، ص133.
28. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص195، طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ آل سيد حيدر، مصطفي، بشارةالاسلام، ص298، مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص104.
29. طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص103؛ صافي گلپايگاني، لطف الله، همان، ص463.
30. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص198؛ طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص104؛ آل سيد حيدر، مصطفي، همان، ص299؛ صافي گلپايگاني، لطف الله، همان، ص463.
منبع: ماهنامه موعود، شماره 79
نفع بردن از من در زمان غيبتم مانند نفع بردن از خورشيد هنگام پنهان شدنش در پشت ابرهاست و همانا من ايمنی بخش اهل زمين هستم ، همچنانکه ستارگان ايمنی بخش اهل آسمانند .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 181.)
تصرف کردن در مال ديگری بدون اجازه صاحبش جايز نيست .
(وسائل الشيعة ، ج 17، ص 309.)
من ذخيره خدا در روی زمين و انتقام گيرنده از دشمنان او هستم .
(تفسير نور الثقلين ، ج 2 ، ص 392.)
ملعون است ، ملعون است کسی که نماز مغربش را به تأخير بيندازد ، تا زمانی که ستارگان آسمان پديدار شوند .
(بحار الأنوار ، ج 52، ص 15.)
هيچ چيز مانند نماز بينی شيطان را به خاک نمی مالد ، پس نماز بگزار و بيني شيطان را به خاک بمال .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 182.)
ملعون است ، ملعون است ، کسی که نماز صبحش را به تأخير بيندارد ، تا زمانی که ستارگان آسمان محو شوند .
(بحارالأنوار ، ج 52، ص 16.)
هر يک از پدرانم بيعت يکی از طاغوتهای زمان به گردنشان بود ، ولی من در حالي قيام خواهم کرد که بيعت هيچ طاغوتی به گردنم نباشد .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 181.)
من آخرين جانشين پيامبر هستم ، و به وسيله من است که خداوند بال را از خاندان و شيعيانم دور می سازد.
(بحار الأنوار ، ج 52، ص 30.)
هر کس در اجرای اوامر خداوند کوشا باشد ، خدا نيز وی را در دستيابی به حاجتش ياری می کند .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 331.)
سنت تخلف ناپذير خداوند بر اين است که حق را به فرجام برساند و باطل را . نابود کند ، و او بر آنچه بيان نمودم گواه است .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 193.)
برای زود فرارسيدن فرج ( و ظهور ما ) زياد دعا کنيد ، که آن همان فرج و گشايش شماست .
(کمال الدين للصدوق ، ج 2 ، ص 485.)
اگر خواستار رشد و کمال معنوی باشی هدايت می شوی ، و اگر طلب کنی می يابی .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 339.)
ما در رعايت حال شما کوتاهی نمی کنيم و ياد شما را از خطر نبرده ايم ، که اگر جز اين بود گرفتاريها به شما روی می آورد و دشمنان شما را ريشه کن می کردند . پس از خدا بترسيد و ما را پشتيبانی کنيد .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 175.)
و اما در پيشامدها و مسايل جديد به راويان حديث ما مراجعه کنيد ، زيرا که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 181.)
اگر از خداوند ( صاحب عرت و جلال ) طلب آمرزش کنی ، خداوند تو را می آمرزد .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 329.)
همانا خدايتعالی مردم را بيهوده نيافريده و بدون تکليف و جزا رهايشان نکرده است .
(الغيبة للشيخ الطوسی ، ص 174.)
هر يک از شما بايد به آنچه که او را به محبت ما نزديک می سازد عمل کند ، و از آنچه که مورد پسند ما نيست و ما را خشمناک می سازد دوری جويد .
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 324.)
خداوندا ! وعده ای را که به من داداه ای ، برآورده کن و امر قيام مرا تمام فرما . قدمهايم را ثابت بدار و در سايه قيام من ، جهان را پر از عدل و داد کن .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 13.)
شهادت می دهم که معبودی جز خدای يکتا نيست و ملائکه آسمان و صاحبان علم نيز شهادت می دهند ، آن خدايی که به عدل و داد قيام می کند ، نيست خدايی جز او که مقتدر و حکيم می باشد ، و همانا دين نزد خدا اسلام است .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 16.)
ايمان خداوند عز و جل و بندگانش قرابت و خويشاوندی تيست ، و هر کس که مرا انکار کند از من نيست .
(الغيبة للشيخ الطوسی ، ص 176.)
پناه به خدا می برم از نابينايی بعد از روشن بينی ، و گمراهی بعد از هدايت ، و از اعمال ناشايسته و اتنه های نابود کننده .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 190.)
شيعيان ما هنگامی به فرجام نيک و زيبای خداوند ميرسند که از گناهانی که نهي شده اند ، احتراز نمايند .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 177.)
کفايت در کارها و عنايت و سرپرستی در همه امور را تنها از خدايتعالی خواهانم .
(بحار الأنوار ، ج 25، ص 183.)
قلبهای ما جايگاه مشيت الهی است ، پس هر گاه او بخواهد ما هم می خواهيم .
(بحار الأنوار ، ج 52، ص 51.)
اگر نبود که ما دوستار صلاح شما هستيم و به شما لطف و مرحمت داريم ، همانا به شما توجه والتفات نمی کرديم .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 179.)
من مهدی هستم ، منم قيام گر زمان ، منم آنکه زمين را آکنده از عدل می سازد ، آنچنان که از ستم پر شده بود .
(بحار الأنوار ، ج 52، ص 2 .)
ستمکاران پنداشتند که حجت خدا نابود شدنی است ، در حالی که اگر به ما اجازه سخن گفتن داده می شد ، شک و ترديد از ميان برداشته می شد .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 4 .)
من صاحب حقم … علامت ظهورم زياد شدن آشوب ها و فتنه هاست .
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 320.)
علم و دانش ما به خبرهای شما احاطه دارد و چيزی از اخبار شما بر ما پوشيده نمی ماند .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 175.)
دين از آن محمد (ص ) و عدايت از آن علی امير المؤمنين (ع ) است ، زيرا عدايت مال اوست و در نسل او می ماند تا روز قيامت .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 160.)
کسی که نسبت به ما ظلم ورزد ، از جمله ستمکارانی است که مشمول لعنت خدا است ، چرا که خدا فرموده است : ” آگاه باشيد که لعنت خدا بر ستمکاران است ” .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 182.)
من و تمامی پدرانم … بندگان خداوند عز و جل هستيم .
(بحار الأنوار ، ج 25، ص 267.)
سجده شکر از لازم ترين و واجب ترين مستحبات است .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 161.)
هر گاه خداوند به ما اجازه دهتد که سخن بگوييم ، حق ظاهر خواهد شد و باطل سست و ضعيف شده و از ميان شما خواهد رفت .
(بحار الأنوار ، ج 25، ص 183.)
دختر رسول خدا (ص ) برای من سرمشق و اسوه ای نيکوست .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 180.)
زمان ظهور و فرج ما با خداست ، و تعيين کنندگان وقت ظهور ، دروغگويانند .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 181.)
از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و کارها را به ما واگذاريد ، برماست که شما را از سرچشمه سيراب برگردانيم ، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود ، در پی کشف آنچه از شما پوشيده شده نرويد و مقصد خود را با دوستی ما بر اساس راهی که روشن است به طرف ما قرار دهيد .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 179.)
ظهوری نيست مگر به اجازه خداوند متعال ، و آن هم پس از زمان طولانی و قساوت دلها و فراگير شدن رمين از جور و ستم
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 478.)
آگاه باشيد به زودی کسانی ادعای مشاهده مرا خواهند کرد . آگاه باشيد هر کس قبل از ” خروج سفيانی ” و شنيدن ای آسمانی ، ادعای مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است حرکت و نيرويی جز به خدای بزرگ نيست .
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 478.)
من باقيمانده از آدم و ذخيره نوح و برگزيده از ابراهيم و خلاصه محمد ( درود خدا بر همگی آنان باد ) هستم .
(بحار الأنوار ، ج 52، ص 238.)
سيم ، خدمتکار حضرت مهدی عليه السلام گويد : آن حضرت به من فرمود : ” آيا تو را در مورد عطسه کردن بشارت دهم ؟ ” گفتم : آری . فرمود : ” عطسه ، علامت امان از مرگ تا سه روز است . “
(بحار الأنوار ، ج 51، ص 5 .)
حق با ماست و در ميان ماست ، کسی جز ما چنين نگويد مگر آنکه دروغگو و افترا زننده باشد .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 191.)
همانا خداوند متعال ، کسی است که اجسام را آفريده و ارزاق را تقسيم فرموده ، او جسم نيست و در جسمی هم حلول نکرده ، ” چيزی مثل او نيست و شنوا و داناست .”
(الغيبة للشيخ الطوسی ، ص 178.)
خداوند با ماست و به جز ذات پروردگار به چيزی نياز نداريم ، و حق با ماست،پس اگر کسانی با ما نباشند ، هرگز در ما شتی ايجاد نمی شود ما دست پرورده های پروردگارمان ، و مردم دست پرورده های ما هستند .
(الغيبة للشيخ الطوسی ، ص 172.)
دانش ، دانش ماست و از کفر کافر ، گزندی بر شما نيست .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 151.)
اگر شيعيان ما - که خداوند آنها را به طاعت و بندگی خويش موفق بدارد - در وفاي به عهد و پيمان الهی اتحاد و اتفاق می داشتند و عهد و پيمان را محترم می شمردند ، سعادت ديدار ما به تأخير نمی افتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل می شدند .
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 499.)
من از افرادی که می گويند : ما اهل بيت ( مستقلا از پيش خود و بدون دريافت از جانب خداوند ) غيب می دانيم و در سلطنت و آفرينش موجودات با خدا شريکيم ، يا ما را از مقامی که خداوند برای ما پسنديده بالاتر می برند ، از چنين افرادی نزد خدا و رسولش بيزاری می جوييم .
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 487.)
فضيلت دعا و تسبيح بعد از نمازهای واجب در مقايسه با دعا و تسبيح پس از نمازهای مستحبی ، مانند فضيلت واجبات بر مستحبات است .
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 487.)
سجده بر قبر جايز نيست .
(الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 490.)
وجود من برای اهل زمين سبب امان و آسايش است ، همچنان که ستارگان سبب امان اهل آسمانند .
(بحار الأنوار ، ج 78، ص 380.)
به راستی که مقدرات خداوند متعال مغلوب مشود ، و اراده الهی مردود نگردد ، . چيزی بر توفيق او پيشی نگيرد .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 191.)
اما علت و فلسفه آنچه از دوران غيبت اتفاق افتاده است ، پس خداوند عز و جل در قرآن فرموده است : ” ای مؤمنان از يزهايی نپرسيد که اگر آشکار شود ، بدتان آيد . “
(بحار الأنوار ، ج 78، ص 380.)
زمين خالی از محبت خدا نيست ، يا آشکار است و يا نهان .
(کمال الدين للصدوق ، ج 2 ، ص 511.)
هر گاه علم و نشانه ای پنهان شود ، علم ديگری آشکار گردد ، و هر زمان که ستاره اي افول کند ، ستاره ای ديگر طلوع نمايد .
(بحار الأنوار ، ج 53، ص 185.)
بار الها ! توفيق بندگی و دوری از گناه و نيت پاک . شناخت حرام را به ما عطا فرما ، و با هدايت و استقامت در راهت گراميمان بدار .
(المصباح للکفعمی ، ص 281.)
بازدیدها: 17501 مرتبه
مجموعه مربوطهاخبار فرهنگی و مهدوی
برچسب هاامام زمان (عج)